جستجو در مقالات منتشر شده


۱ نتیجه برای واژه­های کلیدی: قانون

محمد هاتفی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

وقتی سازوکارهای حقوقی از طریق گزاره‌های زبان بیان می‌شوند، چینش‌های بافتی و ساختاری خاصی می‌طلبند. نظریۀ نقش­گرا این ضرورت‌ها را در چارچوب فرانقش‌‌های اندیشگانی (تجربی ـ منطقی)، بینافردی و متنی تعریف می‌کند. دشواری زبان حقوقی و به­ویژه زبان قانون زبان­زد است. پرسش اصلی این است که عامل یا دلیل این دشواری در چیست. فرضیۀ نقش­گرا این است که این دشواری در نحوۀ ارائۀ اطلاعات از سوی متن و در شیوۀ ارتباط متن نهفته است. مقالۀ حاضر با هدف سنجش این فرضیه، با تمرکز بر مواد ۱ تا ۷ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، نشان داد در این مواد، مجهول‌سازی، ارتقای جایگاه کنش‌پذیر به کنشگر، جایگزینی فاعل جمله با عبارت­های مصدری انتزاعی و تبدیل افعال تام به ربطی میزان زیادی تفسیر ضمنی بر دوش خوانندۀ قانون نهاده و نقش بینافردی مراجع قضائی و متهمان را مبهم کرده است. به این صورت که نقش مراجع قضائی را به هنگام اعمال قدرت در قالب ساخت معلوم و با عناصر فرانقشی تجربی و مادی، اما زمانی که باید پاسخ­گو باشند به­صورت مجهول و با عبارت‌های مصدری انتزاعی بیان کرده و وظایف آنان را از طریق ارتقای جایگاه متهم از کنش‌پذیر به کنشگر به­دوش متهم انداخته است. این نحوۀ ساخت اطلاعی، رابطۀ مراجع قضائی و متهم را به­صورت سلطه‌گر و سلطه‌پذیر درآورده و با حفظ حقوق شهروندی، که در مادۀ ۷ تأکید شده، ناهم­خوان است.
 
 

صفحه ۱ از ۱