مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار                   برگشت به فهرست مقالات | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


استادیار زبان و ادبیات عربیِ دانشگاه کوثر بجنورد، بجنورد، ایران ، sst1363@yahoo.com
چکیده:   (650 مشاهده)
مقالۀ پیش­رو می­کوشد با بهره گرفتن از آراء کلود لوی­استروس در اسطوره­پژوهی بدین پرسش پاسخ دهد که چرا افسانه­های درپیوند با تیپ T411 در ایران و مصر، علی­رغم پیشینۀ محارم­آمیزی در این دو سرزمین، از پذیرش آن سر باز می­زنند؟ به باور لوی­استروس در پس ظاهر متفاوت اسطوره­های مرتبط ساختاری یکسان نهفته است. کشف این ساختار پنهان به یاری شباهت آن با ساختار زبان میسر می­شود؛ چراکه اسطوره نیز مانند زبان واحدهای سازنده­ای دارد که میت / اسطوره-واج نام دارند. با کشف این واحدها و درک ارتباط میان آن­ها روشن می­شود که اسطوره­های درپیوند چه پیامی را و چگونه منتقل می­کنند. پس از وارسی افسانه­های یافت­شده، بر پایۀ روش مذکور، روشن شد که این افسانه­ها نمایانگر دوگانه­انگاری ذهن پردازندگانشان هستند؛ زیرا تقابل محارم­آمیزی / ممنوعیت محارم­آمیزی شالودۀ پیدایش این افسانه­هاست. این تقابل، خود، برآمده از تضادی است که در ژرفای جان آدمیان ریشه دارد: دوگانۀ طبیعت / فرهنگ. از آنجا که نهی زنا با محارم نقطۀ گسست بشر از طبیعت و آغاز پیدایش فرهنگ است افسانه­های ایرانی و مصری در تلاش­اند این نباید/باید را در مخاطبان نهادینه سازند و هم از این­رو فرجامی متفاوت با باورهای دینی کهن دارند.
 
     
نوع مقاله: مقالات علمی پژوهشی | موضوع مقاله: اسطوره شناسی

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.