دوره 9، شماره 1 - ( 1397 )                   جلد 9 شماره 1 صفحات 183-161 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- استادیار گروه زبان وادبیات انگلیسی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
2- دانشجوی دکتری زبان‌شناسی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
چکیده:   (9140 مشاهده)
در مقاله توصیفی ـ تحلیلی حاضر، ساخت­های موسوم به مجهول ِزبان فارسی را در چارچوب رویکرد صرف توزیعی (Halle & Marantz, 1993)، رویکردی غیر‌ واژگان­گرا ـ که ساخت تمام واحدهای غیر‌بسیط را به تنها حوزۀ زایای دستور، یعنی نحو می‌سپارد ـ از منظر تعامل نحو و معنا، با تمرکز بر دیدگاه امبیک (2004)، بررسی می‌کنیم. از آنجا که مجهول­های فعلی و صفتیِ زبان فارسی، جملگی غیر بسیط­اند؛ لذا در رویکرد حاضر، خلاف پژوهش‌های پیشین در ساخت مجهول، با قواعد نحوی یکسان توصیف و تبیین می‌شوند و تفاوت آن‌ها به جایگاه‌های متفاوتِ ادغام هسته نمود (بالا یا پایین گروه فعلی) نسبت داده می‌شود. همچنین، با استناد به شواهد تعبیری و زبانی، چون برخی وجه­های وصفی واحد (گداخته، بسته و آراسته)، در ترکیب « اسم مفعول +  شدن»، هم تعبیر رخداد و هم تعبیر رخدادِ نتیجه­ای دارند؛ بنابراین، نوع دیگری از مجهول صفتی، یعنی «نتیجه‌ای» را در زبان فارسی معرفی می‌کنیم و مشخصه­های نحوی آن را در چارچوب صرف توزیعی نشان می‌دهیم. دلیل چنین تفاوت تعبیری، کاربرد دوگانه فعل «شدن»، به‌عنوان فعل کمکی در ساخت رخدادی و فعل ربطی یا عملگرِ «شدن» به تعبیر امبیک (2004) در ساخت نتیجه­ای است.
 
متن کامل [PDF 389 kb]   (2245 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: زبان و زبان شناسی
انتشار: 1396/3/26

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.