1- استادیار گروه زبان وادبیات انگلیسی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
2- دانشجوی دکتری زبانشناسی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
چکیده: (10232 مشاهده)
در مقاله توصیفی ـ تحلیلی حاضر، ساختهای موسوم به مجهول ِزبان فارسی را در چارچوب رویکرد صرف توزیعی (Halle & Marantz, 1993)، رویکردی غیر واژگانگرا ـ که ساخت تمام واحدهای غیربسیط را به تنها حوزۀ زایای دستور، یعنی نحو میسپارد ـ از منظر تعامل نحو و معنا، با تمرکز بر دیدگاه امبیک (2004)، بررسی میکنیم. از آنجا که مجهولهای فعلی و صفتیِ زبان فارسی، جملگی غیر بسیطاند؛ لذا در رویکرد حاضر، خلاف پژوهشهای پیشین در ساخت مجهول، با قواعد نحوی یکسان توصیف و تبیین میشوند و تفاوت آنها به جایگاههای متفاوتِ ادغام هسته نمود (بالا یا پایین گروه فعلی) نسبت داده میشود. همچنین، با استناد به شواهد تعبیری و زبانی، چون برخی وجههای وصفی واحد (گداخته، بسته و آراسته)، در ترکیب « اسم مفعول + شدن»، هم تعبیر رخداد و هم تعبیر رخدادِ نتیجهای دارند؛ بنابراین، نوع دیگری از مجهول صفتی، یعنی «نتیجهای» را در زبان فارسی معرفی میکنیم و مشخصههای نحوی آن را در چارچوب صرف توزیعی نشان میدهیم. دلیل چنین تفاوت تعبیری، کاربرد دوگانه فعل «شدن»، بهعنوان فعل کمکی در ساخت رخدادی و فعل ربطی یا عملگرِ «شدن» به تعبیر امبیک (2004) در ساخت نتیجهای است.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان و زبان شناسی انتشار: 1396/3/26