دوره 6، شماره 2 - ( 1394 )                   جلد 6 شماره 2 صفحات 51-25 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عرب، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2- استادیار زبان و ادبیات عرب، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
3- دانشیار زبان و ادبیات عرب، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
4- دانشیار رشته زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده:   (10209 مشاهده)
برپایۀ نظریۀ «منطق گفت‌وگویی» میخائیل باختین، رمان بیش از هر چیز، یک پدیدۀ زبانی است که اصالت آن با ویژگی «چندزبانی»­اش پیوند دارد. زبان در چارچوب علم فرازبان­شناسی، از رویکردهای اجتماعی و ایدئولوژیکی مختلف سخنگویان حکایت دارد. رمان­نویس دنیای متکثر از لحن‌ها، صداها و جهان­بینی­های متنوع را در ساختار زبان رمان، در سخن شخصیت‌ها، سخن راوی و زبان انواع ادبی و غیر­ادبی به‌کار می­گیرد و نظام می­بخشد. در این جستار، با دقت در مؤلفۀ «چندزبانی» موردنظر باختین، کاربست آن را از دریچه نقد فمنیستی (بررسی ویژگی‌های آثار نویسندگان زن) مورد توجه قرار می‌دهیم و با شیوۀ توصیفی- تحلیلی، ویژگی «چندزبانی» در رمان «چراغ­ها را من خاموش می‌کنم» پیرزاد را بررسی می­کنیم. پیرزاد در این رمان، تفاوت­های اجتماعی و فرهنگی را در لایه­های زبانی رمان به­کار بسته­است تا از خلال زبان­های متنوع اجتماعی و در نظام زبانی چندگانه، دیدگاه زنانه را مطرح کند. دیدگاه زنانۀ مورد­نظر نویسنده، در گفتمان دوصدایی متشکل از زبان رمان (نویسنده) و گسترۀ زبان راوی، زبان انواع ادبی و غیر­ادبی و زبان شخصیت­ها متجلی می‌شود و در این دوصدایی، ویژگی زنانه­نویسی رمان متمایز می­ گردد.
متن کامل [PDF 363 kb]   (3742 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: زبان شناسی|کاربرد شناسی زبان
انتشار: 1394/3/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.