1- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عرب، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2- استادیار زبان و ادبیات عرب، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
3- دانشیار زبان و ادبیات عرب، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
4- دانشیار رشته زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده: (10845 مشاهده)
برپایۀ نظریۀ «منطق گفتوگویی» میخائیل باختین، رمان بیش از هر چیز، یک پدیدۀ زبانی است که اصالت آن با ویژگی «چندزبانی»اش پیوند دارد. زبان در چارچوب علم فرازبانشناسی، از رویکردهای اجتماعی و ایدئولوژیکی مختلف سخنگویان حکایت دارد. رماننویس دنیای متکثر از لحنها، صداها و جهانبینیهای متنوع را در ساختار زبان رمان، در سخن شخصیتها، سخن راوی و زبان انواع ادبی و غیرادبی بهکار میگیرد و نظام میبخشد. در این جستار، با دقت در مؤلفۀ «چندزبانی» موردنظر باختین، کاربست آن را از دریچه نقد فمنیستی (بررسی ویژگیهای آثار نویسندگان زن) مورد توجه قرار میدهیم و با شیوۀ توصیفی- تحلیلی، ویژگی «چندزبانی» در رمان «چراغها را من خاموش میکنم» پیرزاد را بررسی میکنیم. پیرزاد در این رمان، تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی را در لایههای زبانی رمان بهکار بستهاست تا از خلال زبانهای متنوع اجتماعی و در نظام زبانی چندگانه، دیدگاه زنانه را مطرح کند. دیدگاه زنانۀ موردنظر نویسنده، در گفتمان دوصدایی متشکل از زبان رمان (نویسنده) و گسترۀ زبان راوی، زبان انواع ادبی و غیرادبی و زبان شخصیتها متجلی میشود و در این دوصدایی، ویژگی زنانهنویسی رمان متمایز می گردد.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی|کاربرد شناسی زبان انتشار: 1394/3/1