دوره 6، شماره 2 - ( 1394 )                   جلد 6 شماره 2 صفحات 195-173 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشیار زبان فرانسه دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2- استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه کوثر بجنورد، خراسان شمالی، ایران
چکیده:   (7817 مشاهده)
در این مقاله، کارکردهای نشانه-  معناشناختی «رنگ» و «نور» را در داستان «مری کردن چینیان و رومیان در علم نقاشی و صورتگری»[1]، از دفتر اوّل مثنوی، بررسی کردیم. در این گفتمان، مولانا با معرفی نگاه پدیدارشناختی خود، چگونگی تجلی وجه دموکراتیک عرفان شرق را نشان داده است. پرسش اصلی مقاله این است که چگونه و براساس کدام شرایط و کارکردهای گفتمانی و فرهنگی، گذر از فضای فیزیکی- کنشی به فضای نمادین و استعلایی فراهم می­شود. هدف از پژوهش، مطالعۀ ویژگی­های تعاملی و برهم­کنشی رنگ و نور و نشان­ دادن جایگاه سمیوسفرهای فرهنگی در گفتمان مولانا­ است. فرض ما این است که حضور هستی‌محور و پدیدارشناختی نور، فضای گفتمانی رنگ را از انحطاط هستی­محور نجات و آن را در وضعیت استعلایی قرار می­دهد؛ بنابراین، نور و رنگ در یک فضای بی­رنگی سبب استعلای معنا می­شوند. در چنین فضایی، ما با دیگری و هستی حضور یکی می­شویم و همه چیز به محتوایی از موسیقی زیبایی‌شناختی روح جهان تبدیل می­شود.



[1] نقاشان چینی و رومی، برای اثبات ادّعای خود در داشتن هنر برتر، در حضور پادشاه به رقابت پرداختند و در دو سرای مقابل هم به صورت­گری پرداختند. چینیان با کاربرد رنگ­ها و رومیان با صیقل­زدن دیوارها، هنر خود را عرضۀ کردند. نقّاشی چینیان زیبا به نظر می­رسید، امّا با انعکاس هنر آنان بر روی دیوارهای صیقلی رومیان، تصاویر به گونه­ای زیباتر و با شکوهمندی بیش­تر آفریده شد. عارفان نیز همان رومیان اهل صیقل هستند که با رستن از هر نوع رنگ، در دل خود نقش معشوق خود را انعکاس داده­اند. (ر.ک. زمانی، 1392: 154- 155)
 
متن کامل [PDF 512 kb]   (3453 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: تحلیل گفتمان|معناشناسی|نشانه شناسی
انتشار: 1394/3/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.