استادیار گروه آموزش زبان فرانسه، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده: (17289 مشاهده)
در این مقاله به بررسی مبانی نظری فراگیرمحوری در روشهای آموزش زبان خارجی میپردازیم و سعی خواهیم کرد جوابی برای این پرسش که چگونه علم آموزش زبانهای خارجی از معلممحوری به فراگیرمحوری رسید، بیابیم. توصیه بر فراگیرمحوری در کلاس زبان خارجی، امری است که بر آن تأکید میشود، ولی شاید در عمل خیلی رعایت نشود. روشهای آموزش زبانهای خارجی در قرن بیستم کاملاً متأثر از روانشناسی، پداگوژی و آندراگوژی هستند. روانشناسی رفتارگرا (اسکینر) و زبانشناسی ساختگرا مبانی نظری روش شنیداری-گفتاری بودند، به همین جهت فراگیر به تقلید سریع و خودکار از الگوهای معلم میپرداخت. در روش سمعی- بصری ساخت یکپارچه، با دادن اختیار به فراگیر در تولید جملات جدید، یک گام به فراگیرمحوری نزدیک میشویم. نظریه خلاقیت زبانی و نظریه توانش و کنش زبانی چامسکی، بهطور غیرمستقیم بر روشهای آموزش زبانهای خارجی تأثیر گذاشت. در روش ارتباطی، فراگیر در تولید کنشهای گفتاری مختلف فعالیت دارد و در فرایند آموزش با معلم همکاری بیشتری میکند. در روش آموزش گروهی به اصول آندراگوژی در آموزش زبان خارجی توجه شده است و معلم بهعنوان مشاور فراگیر بزرگسال در نظر گرفته میشود. در سیر تحوّل جایگاه فراگیر بزرگسال یا خردسال در روشهای آموزش زبانهای خارجی در قرن گذشته، به بررسی تحولات روانشناسی از رفتارگرایی به روانشناسی شناختی، تغییر نگرش از پداگوژی سنّتی به پداگوژی جدید و پیدایش آندراگوژی خواهیم پرداخت.
انتشار: 1389/7/28