1- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2- دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده: (9421 مشاهده)
بررسی ساختاری آثار کلاسیک روایی، جایگاه مناسبی برای کشف روابط مؤلفههای داستانی با زبان است. پیرنگ کامل منظومه عاشقانه مهر و ماه (جمالیدهلوی، 1353) بستری مناسب برای نشاندادن این روابط فراهم میکند. در زبان غنایی منظومه مذکور کارکرد ادبی و عاطفی زبان بر سایر نقشهای زبانی غالب است. هدف نگارنده در این جستار، جمع سه نظریه متمایز در حوزۀ ساختار داستان و کارکردهای زبان است که درنهایت، به الگویی کلی در این رابطۀ دوسویه منتهی میشود. هنگامیکه راوی بر حضور خود در داستان تمرکز کند (+) کارکرد عاطفی زبان قویتر میشود و زمانیکه به توصیف کنشها، کنشگران و سایر پدیدهها (+) میپردازد، کارکرد ادبی زبان خود را بیشازپیش نشان میدهد؛ زیرا در این ساحت همواره صنایع ادبی بیشتری بهاقتضای شیوه داستانپردازی کهن در متن وارد میشود. توصیفهای منظومه اعم از پدیدههای طبیعی، ظاهر و سیرت قهرمانان داستان و حتی شرح جزئیات برخی از کنشهای غنایی مانند شکار، شب زفاف، بزم و ... ــ که شتاب روایت را کاهش میدهد ــ دربردارندۀ ظهور کارکرد ادبی زبان غنایی است. شکوائیههای ذهنی، نجوای با خویشتن، مناظرههای یکسویه با عناصر طبیعت و... بهسبب بافت خاص زبانی که بیشتر با ادات ندا و تمنا همراه است با کارکرد عاطفی زبان غنایی رابطه مستقیم دارد. گفتمان عاطفی در بطن روایت شکل میگیرد و سازوکار کنشهای داستانی را به کمترین حد میرساند. استفاده از الگوی طرحواره عاطفی برای نشاندادن امیدواری شَوِشگر درعین ناامیدی و ایجاد اعتمادبهنفس برای وصال یار، از دیگر دستاوردهای این پژوهش است.
انتشار: 1395/9/1