عضو هیئت علمی گروه زبانشناسی همگانی دانشگاه سمنان، ایران.
چکیده: (5032 مشاهده)
ادیبان و دستورنویسان قدیم در توصیف قاعدهمندیهای تلفظی فارسی از همخوانی با نام «ذالِ مُعجَمه» یا «ذالِ مُعجَم» یاد کردهاند که با آنچه ایشان «دال» تشخیص میدادهاند در توزیع تکمیلی بوده است. این همخوان که از قرار معلوم جزو آواهای شایان توجه فارسی و برخی دیگراز زبانهای ایرانی بوده، بهتدریج در تداول محدود و محدودتر شده، تا بدانجا که گویششناسان دوره معاصر بازمانده آن را صرفاً در جمعی از گونههای زبانهای ایرانی جنوب غربی و برخی از گونههای پراکنده در استان فارس یافتهند، و ظاهراً به همین دلیل به آن [d] زاگرسی گفتهاند. به هر حال، هیچ یک از آثار در دسترس، از حضور این همخوان در هورامی سخنی به میان نیاوردهاند؛ و این در حالی است که اتّفاقاً این همخوان، هم در مختصّههای آواییش، هم در کاربرد گستردهای که دارد، و هم از جنبه همخوانهای زیرساختیای که با آنها در تناوب است، از آواهای شایان توجّه هورامی است. توصیف این همخوان هم جنبهای منحصر به فرد از نظام آوایی زبانهای ایرانی را به زبانشناسان معرفی میکند، هم پرتوی تازه را بر جغرافیای [d] زاگرسی میاندازد. پژوهش حاضر، توصیفی است از [d] زاگرسی در هورامی پاوه، که به شکل یک ناسوده لثوی نرمکامیشده مشاهده میشود. استدلالهای ارائهشده که در چهارچوب واجشناسی زایشی معیار و براساس پیکرهای برگرفته از گفتار گویشوران این گونه از هورامی تدوین شدهاند، نشان میدهند که این آوا با انفجاریهای لثویِ بیواکِ دمیده و واکدار تناوب دارد و در هر یک بازنمایی آواییای است که با دخالت قاعدهای واجی ناظر بر نرمشدگی تولید میگردد.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
هنر و علوم انسانی (عمومی) انتشار: 1399/1/10