1- دانشیار گروه زبانشناسی و زبانهای خارجی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران ، hosseinimasum@pnu.ac.ir
2- دانشیار گروه زبانشناسی و زبانهای خارجی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
3- دانشیار گروه زبانشناسی و زبانهای خارجی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران.
4- عضو علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی (دانشنامه جهان اسلام)، تهران، ایران
چکیده: (3278 مشاهده)
فعلهای مرکب حاصل ترکیب چند واژه ساده هستند؛ اما عملکرد آنها در نحو بهصورت یک هسته واژگانی است. این فعلها عملکردی دوگانه (صرفی ـ نحوی) از خود نشان میدهند. این فعلها هستههایی واژگانیاند که در جریان اشتقاقات نحوی گسسته میشوند. از طرفی، اگر این فعلها کاملاً ساختواژی بهشمار آیند انتظار بر این است که عملگرهای نحوی نباید بر ساخت درونی آنها اعمال شوند و آنها را گسترش دهند. از طرف دیگر، اگر آنها کاملاً نحوی بهشمار آیند، آنگاه ترکیب ریشههای واژگانی در نحو و تشکیل واژه مرکب جدیدی از آنها طی اشتقاقات نحوی به بروز بعضی مشکلات اشتقاقی منجر
میشود. هدف از این بررسی، تحلیل اشتقاق ساختاری یک نوع فعل مرکب و گسترش نحوی آن در چارچوب نظریه اشتقاق فازها در برنامه کمینهگی است. این نوع فعل مرکب معمولاً از یک جزء غیرفعلی به همراه فعل سبک «کردن» تشکیل میشود. بعضی از نمونههای تحقیق برگرفته از فرهنگ دو جلدی سخن و بعضی دیگر (بهکاررفته در ساخت جمله) برگرفته از نسخه اینترنتی پایگاه دادگان فارسی هستند. نتایج این بررسی نشان میدهد که گسترش نحوی این نوع فعلهای مرکب بازتابی از رسوخپذیری پوسته فاز اشتقاقی این فعلهاست؛ یعنی پوسته فاز ساختواژی این فعلهای مرکب در دسترس عملیاتهای نحوی است و میتواند در مراحل اشتقاقیِ بعدی گسترش یابد. درپایان، به عملیات نحوی بازآرایی اشاره میشود که سبب میشود جزء غیرفعلی پس از شرکت در اشتقاق در سطح ساختواژه، از پوسته فاز ساختواژی جدا شود و در ادامه اشتقاق به حوزه نحو وارد شود و گسترش نحوی یابد.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1399/5/10