1- دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد فسا، فارس، ایران
2- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی گرایش غنایی، دانشگاه شیراز، فارس، ایران
چکیده: (10863 مشاهده)
این مقاله به روایتشناسی داستان کوتاه «مرثیه برای ژاله و قاتلش» نوشته ابوتراب خسروی براساس الگوهای کنشی و شَوشی گرمس اختصاص دارد. هدف اصلی مقاله یافتن سازههای داستانی مورد نظر گرمس برای بیان چگونگی تکامل تدریجی پیرفتها و شکلگیری داستان، مقایسه دو الگوی کنشی و شوشی و بررسی چگونگی عبور از نظام کنشی به نظام شوشی در این داستان است. الگوی کنشی این داستان حول کنشهای ستوان کاووس شکل میگیرد که در آن، با نظمی خاص در زنجیرههای پیمانی، اجرایی و انفصالی، برای کسب منفعت در حرکتی تجویزی و ازپیش برنامهریزیشده میکوشد بر ابژه ارزشی تأثیر بگذارد و کنشیارها و ضدکنشگرها نیز بهنوبه خود، شرایط تسهیل یا دشوارسازی کنش قهرمان را فراهم میکنند. در الگوی شوشی داستان، درمییابیم که چگونه کنشگران و ابژه ارزشی در چرخه گفتمانی به ابژه ارزشی و شوشگر تبدیل میشوند و شوشگر بدون اینکه ازپیش برنامهای داشته باشد، در برخورد با ابژه ارزشی و پس از طی فرآیندهای حسیـادراکی و ابعاد دیگر گفتمان، دچار وضعیتی جدید میشود که آن را میتوان حرکت بهسوی وصال معشوق نامید. به این ترتیب، این نتیجه بهدست میآید که در این استحاله گفتمانی، رابطه بین کنشگران با یک دگرگونی تدریجی در پیرفتهای پنجگانه بازتعریف میشود و گفتمان تثبیتشده کنشی به گفتمان تردید و تغییر شوشی میرسد.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
معناشناسی انتشار: 1396/7/1