1- استادیار زبانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2- دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده: (7012 مشاهده)
به طور کلی ساخت های اسنادی شده ساخت های نحوی نشانداری هستند که یک گزاره منطقی ساده را توسط دو بند بازنمایی می کنند. ارتباط این ساخت ها با ساخت های پایه ای تر با توجه به چارچوب نظری معین می شود که برای تحلیل به کار می رود. از سوی دیگر مطالعات گشتاری به دنبال این هستند که با استفاده از ویژگی های ساخت های اسنادی شده ساخت زیربنایی آن ها را تعیین کنند. چنانچه جملات اسنادی به عنوان ساخت پایه برای ساختهای اسنادی شده در نظر گرفته شوند، تحلیل از نوع پس گذاری خواهد بود و در صورت مرتبط کردن این ساختها با ساخت های اسنادی نشده تحلیل عنصر زاید ارائه میشود. هدف این پژوهش این است که نشان دهد کدام یک از تحلیل های ارائه شده در نظریه های نحوی برای توصیف و تبیین ساخت های اسنادی شده زبان فارسی مناسب تر هستند؛ بدین منظور ضمن معرفی رویکردهای گوناگون و محک زدن آن ها با داده های زبان فارسی نقاط ضعف و قوت آن ها بیان می شود. در پایان، این مقاله نشان می دهد که رویکردهای گشتاری پس گذاری و عنصر زاید به خوبی از عهده تبیین این جملات برنمی آیند، زیرا یا رابطه میان سازه اسنادی شده و بند پیرو یا ارتباط درونی سازه های بند پایه را نادیده می گیرند. جملات اسنادی شده نمونه ای از تعامل نحو، معناشناسی، کاربردشناسی و کلام است؛ به سخنی دیگر، تنها نگاه صورت گرایانه به این ساخت نحوی، ویژگی های معناشناختی و کاربردشناختی آن را نادیده می گیرد، در حالی که دستور نقش و ارجاع، نظریه ای است که انگیزش های معناشناختی از جمله وجود رابطه محمول- موضوع و انگیزش های کاربردشناختی زبان- ویژه را مبنای سنجش ساخت های دستوری قرار می دهد.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1393/1/1