1- دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، تهران، ایران
2- دانشیار زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
3- دانشآموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، تهران، ایران
چکیده: (7337 مشاهده)
ژولین گرمس (1917- 1992م) روایتشناسی ساختارگرا است که در زمینه روایتشناسی با ارائه الگوهای معین و ثابت، به منظور بررسی انواع مختلف روایت، تلاشهای فراوانی انجام داده و روایتشناسی را براساس ریختشناسی حکایت پراپ استوار نموده است.
در این مقاله الهینامه عطار براساس نظریههای جدید ادبی از جمله «روایتشناسی ساختارگرا»، الگوهای«معناشناسانه گرمس» و «شکلشناسانه ژنت»، مورد تحقیق قرار گرفته است و کارکرد روایی دو حکایت: زن صالحه و دختر کعب و عشق او، بر مبنای الگوی روایتشناسی گرمس تحلیل و تفسیر شده تا ضمن شناسایی موقعیتهای متن روایی، براساس نظریه کانون روایت ژنت، به بررسی الگوی پیرنگ، الگوی کنشی (شش کنشگر: کنشگزار (فرستنده) / کنشپذیر(گیرنده)، کنشگر (فاعل) / مفعول (شیء ارزشی) و کنشیار( یاریرسان) / ضد کنش (بازدارنده) و همچنین میزان قابلیت تحلیل دو حکایت بالا از طریق مربع معنایی، پرداخته شود.
هدف از ارائه این مقاله، بررسی ویژگیهای روایی و رابطه راوی «روایتپرداز» و «کنشگر» در دو حکایت یادشده؛ مبتنی بر نگرش ساختارگرایانه گرمس و ژنت است.