دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران. ، samane_refahi@atu.ac.ir
چکیده: (5343 مشاهده)
دستور نظاممند ـ نقشگرای هلیدی زبان را در بافت بررسی میکند. در بررسی متون برمبنای این نظریه با سه فرانقشِ اندیشگانی، بینافردی و متنی مواجه هستیم که فرانقش اندیشگانی خود به دو فرانقش تجربی و منطقی تقسیم میشود. در فرانقش تجربی، فرایندهای ششگانه، مشارکان و عناصر پیرامونی بررسی میشوند. به اعتقاد برخی صاحبنظران گرشاسبنامه، در میان متون پهلوانی، بهترین منظومۀ پهلوانی پس از شاهنامه است، از همین روی در این پژوهش تحمیدیّههای شاهنامه و گرشاسبنامه برای مقایسه برمبنای فرانقش اندیشگانیِ (تجربی) دستور نظاممند ـ نقشگرای هلیدی انتخاب شدهاند تا مشخص شود تحمیدیههای این دو اثر، بهلحاظ زبانی، تا چه پایه به یکدیگر نزدیک هستند و اگر این فرض را درست بگیریم که اسدی در گرشاسبنامه سعی داشته است اثری همپایۀ شاهنامۀ فردوسی بسراید، تا چه میزان به مقصود خود نائل شده است؟ پس از بررسی مشخص شد هم در شاهنامه و هم در گرشاسبنامه فرایند مادی بیشترین درصد را به خود اختصاص داده است. با توجه به ژانر این دو اثر که حماسی است، این میزان توجه به فرایند مادی طبیعی و قابل پیشبینی است. از آنجا که ماهیت تحمیدیه حمد و ستایش خداوند است، خداوند مشارک اصلی در بیشتر این فرایندهاست و درصدها بهصورت تقریبی با هم برابر است. با اندکی اغماض میتوان اذعان داشت اسدی توانسته است همپای فردوسی از پس سرودن تحمیدیۀ گرشاسبنامه برآید و تحمیدیۀ گرشاسبنامه از منظر فرانقش اندیشگانی با تحمیدیۀ شاهنامه برابری میکند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1400/3/10