1- استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. ، m_valipour@sbu.ac.ir
2- استادیار گروه زبانشناسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
چکیده: (2855 مشاهده)
عموماً ساختهای اصطلاحاً کامل نظیر گذشتۀ نقلی (حال کامل) و گذشتۀ بعید (گذشتۀ کامل) را دربردارندۀ نمود کامل تلقی میکنند. پژوهش حاضر با نگاهی موشکافانه به مقولۀ نمود دستوری و زمان دستوری و تعاریف آنها، نشان میدهد آنچه در زبان فارسی تحت عنوان «نمود کامل» از آن بحث میشود، اساساً یک مفهوم زمانی است. با قائل شدن به موقعیت مرجع، در کنار موقعیت رویداد و موقعیت گفتار، میتوان نشان داد که در گذشتۀ بعید و گذشتۀ نقلی و اقسام آن، موقعیت مرجع لزوماً بعد از موقعیت رویداد قرار دارد. بهعبارت دیگر، این مفهوم نشانگر آن است که یک موقعیت پیشینی همچنان در موقعیتی پسینی موضوعیت دارد. از آنجایی که لازمۀ این مفهوم، کامل شدن رویداد نیست، اطلاق «کامل» نیز بدان، نادقیق است. به همین دلیل، به جای اصطلاح نمود کامل در این پژوهش، اصطلاح زمان دستوری تقدمی معرفی میشود. نگارندگان با استدلالهایی همچون عملکرد قیدهای زمان و کارکرد صفتهای فعلی در محیطهای غیرفعلی ضرورت قائل شدن به موقعیت مرجع را در تعیین زمانهای دستوری نشان میدهند. صفتهای فعلی بهعنوان واژههایی مستقل در نقشهای صفت و همچنین در ساختمان فعلهای اصطلاحاً کامل، فعلهای مجهول، محمولهای مرکب و عبارت وصفی مشارکت دارند. در تمامی این کاربردها تکواژ «-ته/ده» مسئول بازنمایی زمان دستوری تقدمی است. این پژوهش با بازنگری در رویکردهای پیشین نشان میدهد که زمان دستوری علاوهبر بازنمایی جایگاه موقعیت مرجع و موقعیت گفتار در قالب تقسیمبندی سهشقی گذشته/حال/آینده، جایگاه موقعیت مرجع و موقعیت رویداد را نیز بازنمایی میکند. بهعبارت دیگر، زمان دستوری یک فعل برآیندی از شقوق دوگانۀ تقدمی/غیرتقدمی و شقوق سهگانۀ گذشته/حال/آینده است.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1401/11/10