1- دانشیار گروه ادبیات انگلیسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، البرز، ایران
2- کارشناس ارشد گروه ادبیات انگلیسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، البرز، ایران
چکیده: (10050 مشاهده)
این مقاله تلاشی است برای یافتن ردپای متون دیگر یا به عبارتی بینامتنیت در داستان شرق بنفشه اثر شهریار مندنی پور، نویسنده نسل سوم داستان نویسی ایران. خوانش بینامتنی مخاطب را از ارتباط یک متن با متون دیگر آگاه می کند و بنا بر نظریه بینامتنیت، هیچ متنی در انزوا شکل نمی گیرد و نمی توان آن را بدون ارتباط با متون دیگر خواند یا تفسیر کرد. در داستان شرق بنفشه حضور متون دیگر در متن اصلی به روشنی محسوس است و مؤلف نشانه هایی به کار می برد که با بررسی آن ها می توان جنبه های بینامتنی را تشخیص داد و منابع آن را شناخت. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی و بر اساس نظریه بینامتنیت و بررسی شواهد به دنبال اثبات این فرضیه است که وجوه اشتراک بین داستان شرق بنفشه و سایر آثار مورد بحث، ازجمله غزلیات حافظ، غزلیات شمس، تذکرة الاولیا، بوف کور و ... که در پاره ای موارد ماهیت تقلیدی پیدا می کند، اتفاقی نیست و انگیزه مؤلف از به وجود آوردن عمدی این مجموعه از روابط بینامتنی، ایجاد یک نظام معنایی در جهت رسیدن به مفهومی عرفانی در متن است. پیرنگ همسان، عرفان مشترک، اعتقاد به هستی در نیستی و قدم نهادن به وادی فنا از گزاره های مشترک این اثر با برخی متون دیگراست که در طول داستان از آن ها نام برده می شود. بررسی و تحلیل این اشتراکات در جهت نشان دادن بینامتنیت این اثر با سایر متون مورد بحث و خوانش اثری با مضمونی شرقی از دیدگاه بینامتنی به عنوان نظریه ای امروزی از مهم ترین دستاوردهای این مقاله است.
انتشار: 1391/8/23