1- دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
2- دانشیار زبانشناسی، عضو مرکز تحقیقات میانرشتهای زبان و ادبیات، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران ، r.gandomkar@atu.ac.ir
3- استادیار زبانشناسی، عضو مرکز تحقیقات میانرشتهای زبان و ادبیات، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
چکیده: (2838 مشاهده)
هدف از مقاله حاضر، ارائه تعریفی جدید و کاربردی از «اصطلاح» و «همایند»، بر اساس ملاکهای نحوی و نه صرفاً معنایی بود. بر حسب سنّت فرمالیسم، یکی از ملاکهای مهم برای تفکیک این دو نوع عبارت (اصطلاح و همایند) از یکدیگر، امکان یا عدم امکان جابهجایی عناصر سازنده آنها است. این عبارتها تاکنون با رویکردی نحوی مورد بررسی قرار نگرفته بودند. بر اساس دستور ساختاری، اصطلاحات بر پایه چهار آزمون نحوی «مجهولسازی»، «اسنادیسازی»، «فک اضافه» و «پرسشیسازی» بررسی شدند. دستور ساختاری به مجموعهای از دستورهایی با ماهیت شناختی گفته میشود که ساختار را به عنوان واحدی نمادین متشکل از قطبهای صورت و معنی در نظر میگیرد. در پژوهش حاضر، 200 اصطلاح مورد بررسی قرار گرفتند. این اصطلاحات از دو منبع اصلی یعنی فرهنگ فارسی عامیانه )ابوالحسن نجفی، 1387) و فرهنگ دوجلدی کنایات سخن (حسن انوری، 1398) جمعآوری شدند. چهار ساخت هر اصطلاح از سوی 15 نفر به عنوان مشارکین پژوهش مورد قضاوت نحوی قرار گرفتند. معنیداری برخی از چهار ساخت نشان داد که انعطافپذیری نحوی همه اصطلاحات شبیه به هم نیست. برخی اصطلاحات در برابر تغییرات نحوی انعطافپذیر بودند و درنتیجه رفتاری شبیه به همایندها داشتند. انعطافپذیری اصطلاحات سبب شد تا بر مبنای ملاکهای نحوی، تعریف تازهای از این عبارتها ارائه دهیم و آنها را در گروه همایندها قرار دهیم. به این ترتیب، آن دسته از عبارتهای واژگانی اصطلاح نامیده شدند که در مقابل چهار آزمون نحوی «انعطافناپذیر» بودند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبانشناسی انتشار: 1403/11/10