1- استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران ، j.ranjbar@pnu.ac.ir
2- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران
چکیده: (1628 مشاهده)
در نشانه – معناشناسی گفتمانی که کارکردی فرآیندی دارد، بر خلاف نشانهشناسی ساختگرا که درآن معنای پیشساخته و غیر سیّال مورد توجّه است، معنا مولود تنشی پویاییزا و ایستاییزدا میان سطوح زبانی صورت و محتوا است؛ سیّالیت و تکثر معنا در این نگرش مرهون تعامل تطبیقی احساس، ادراک و شناخت نشانه – معناها است. گفتمان مسلّط بر دو شعر «إلی.. غسّان کنفانی» الفیتوری و «مرگ نازلی» شاملو، متّکی بر ارتباط گسترهای و فشارهای است؛ از آنجا که این گفتمان در بستر همخوابگی کارکرد حسّی- ادراکی و زیباییشناختی زاده میشود، وارث ویژگیهای تنشی- عاطفی است. هدف این پژوهش، واکاوی این کارکردها و توضیح ویژگیهای نشانه - معناشناختی مسلّط بر آنها جهت توضیح شرایط تولید معنااست. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و به شیوۀ تطبیقی، کیفیّت تبانی نشانه معناها را در تولید معنا مورد بررسی قرار داده و نشان دهد که چگونه شَوِشگران این دو شعر، به واسطۀ عملکرد خاصّ خویش، در گسست از منِ محدود شخصی و پیوست به منِ جمعی و استعلایی قرار گرفتهاند و با ساز و کاری که گفتهپرداز اتّخاذ کرده است، من شخصی و خصوصی شَوِشگر در برّش از خویشتن خویش و در پیوست با من استعلایی قرار گرفته است؛ امری که با فرا بردن دامنۀ حضور قهرمانان اساطیری از زمان و مکان محدود و تاریخی، باعث تثبیت و گستردگی «حضور» و «تاثیر دامنهدار و قاطع» آنان در جهان متن شده است؛ همچنان که ابژه با ارجاع به منظومهای نشانهشناسانه، منشوروارگی و چند صدایی متن را تضمین کرده است.