1- دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات عربی - مدرس دانشگاه گیلان ، sh.delshad@ymail.com
2- دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات عربی - دانشگاه تهران
3- عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد فارس
چکیده: (65 مشاهده)
با مطالعه روایتهای قرآنی آنچه بیش از همه جلوهگری میکند، ایجاز شگفتانگیز و حذفهای متعددی است که حتی در پارهای از اوقات، قسمت کاملی از یک قصه را هم در بر میگیرد. ایجازی که نه تنها در قصههای قرانی، بلکه در سرتاسر اجزای قرآن به عنوان یکی از عالیترین نمودهای ادبی و بلاغی قران به کار گرفته شده است. همین ایجاز یکی از سازوکارها و ابزارهای فرایند سکوت روایی یا سکوت گفتمانی است که در آن دالهایی از روایت حذف میشود و با فقدان خود به مدلولهایی اشاره میکند که خواننده میتواند با تکیه بر محور جانشینی و همنشینی و همچنین از تلاقی میان این دو و استفاده از ظرفیتهای مغز، آن حفرهها و شکافها را پر کند و در نتیجه قصه قرانی را به طور کامل تلقّی و دریافت کند. نکته مهم در سکوت گفتمانی، برخورداری از وجه تفسیری و تحلیلی در روایتشناسی است و صرفاً به مانند حذف در بلاغت کلاسیک نسیت که در قالب کنایه، استعاره، مجاز و این قبیل ادوات بروز پیدا میکرد و برای بیان غرضی زیباشناسانه باشد. در این مقاله، ابتدا به شرح و معرفی سکوت گفتمانی در نقد شناختی مدرن خواهیم پرداخت و سپس به تشریح روایت زندگانی یوسف (ع) در قران کریم، بر پایه همین اصل روایی و گفتمانی خواهیم پرداخت. نتیجه نشان میدهد که سکوت گفتمانی در این سوره در سه نوع خود از ساختاری، معنایی و ضمنی به کار رفته است و با نظاممندی ساختار روایت قرانی، این خلأها توسط خواننده دریافت و تکمیل میگردد.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان عربی