دانشآموخته دکتری زبان شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
چکیده: (5679 مشاهده)
زبانهای ترکی از پنج راهبرد یا پاسخ مختلف (قلب، تضعیف، غیرمشددسازی، حذف و درج) به خوشههای ناقض اصل توالی رسایی استفاده میکند که از طریق تعامل محدودیتهای وفاداری و نشانداری مطرح میشوند. در زبان ترکی با وجود خوشههای دو همخوانی میانی و پایانی، خوشههای غلت/روان-خیشومی و غلت-روان، علاوه بر توالیهایی با رساییِ خیزان، غیرمجاز است. قطعاً توالیِ همخوانهای رسا، به دلیلِ تخطی از محدودیت اصل مرزِ اجباری، شکسته نمیشوند؛ زیرا با این فرض توجیهی برای عدموجود توالی خیشومی/روان-گرفته نخواهد بود. در این پژوهش به کمک دادههای بهدستآمده به روش کتابخانهای و نیز فرایندهای درج و حذف واکه در میان خوشههای میانِ کلمه، درج واکه در میان و آغاز خوشههای آغازِ کلمه، درج واکه در میانِ خوشههای پایانی با رسایی خیزان، درج واکه در میان خوشههای پایانی با رسایی افتان و حذف همخوان اول از خوشههای پایانی نشان خواهیم داد که توفقِ رساییِ روان و غلت نسبت به خیشومی برای غلبه بر درج کفایت نمیکند. در نتیجه، آنچه موجب رفتار متفاوت چنین خوشههایی در زبانهای ترکی، عربیِ لبنانی، ایرلندی، چاها (زبان اتیوپی) و کاتالن میشود، زاویة رسایی میان دو همخوان است. در پایان، به کمک محدودیتهای نشانداری ادراکی خواهیم دید همخوانهای همجایگاه، از نظر ادراکی نشاندارترند؛ یعنی همخوانی که در محل و نحوۀ تولید، مشخصههای تمایزدهندۀ کمتری با همخوان ماقبل خود دارد، از نظرِ ادراکی نامتمایز و برای حفظ تقابلهای واژگانی نامناسبتر است.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1396/9/1