1- دانشجوی دکتری رشته فلسفه هنر، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2- دانشیار گروه نمایش، دانشکده سینما و تئاتر، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
چکیده: (9507 مشاهده)
وقتی متن در یک بستر آشنا درک شود و برای خواننده کلیتی منسجم داشته باشد، یک «پاره کلامی» یا «گفتمان» خوانده میشود. قرائت یک گفتمان هم در گرو دانش زبانی و هم دانش غیرزبانی است. زندگینامه خودنوشت نیز در مقام یک روایت، جهان متنیِ خود را دارد. واقعیت آن، حاصل شیوه رمزگذاری زبانی، یعنی همان نسبیت زبانی و جبر زبانی از سوی نگارندهاش است که فعالانه جهان و خویشتن را برمیسازد. از این رو، از رهگذر تحلیل دامنه زبان بهکار رفته در یک متن زندگینامۀ خودنوشت، به لحاظ معانی صریح و زنجیرهای از معانی ضمنی، میتوان شناختی از جهانبینی مؤلف بهدست آورد. به بیان دیگر، سوژه زندگینامه خودنوشت، محصول لحظه به لحظه، و از یک تجربه به تجربه دیگر است که در گسترهای از زبان، در موقعیتهای چندگانه برخاسته از گفتار ایستا قرار میگیرد. اجرای همین خویشتن چندپاره به یک هنجار پست مدرن تبدیل شده است. حال باید پرسید، ارتباط میان زبان با واقعیت زندگینامه خودنوشت چیست و چه جنبههایی از هویت فرهنگی خویشتن را بازنمایی میکند؟ با توجه به این مسئله، هدف از این مقاله، پاسخ به این پرسش است که در قرائت ما از سوژه پستمدرن در کانون زندگینامه خودنوشت، با درنظر گرفتن زبان بهمنزله واسطه بیان و نیز با توجه به فرازبان در مقام زبانی که برای توضیح درخصوص زبانِ چنین متنی بهمنظور بازنمود خویشتن بهکار میرود، چگونه «من» چندگانه و مبهم و هم چنین «دیگران» برآمده از این متون، در زبان تحقق مییابند و در گقتمانهای گوناگون شرکت میجویند.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1396/10/6