استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشکده زبان های خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده: (6802 مشاهده)
پیشینه کهن تاریخ دینداری و ادبیات و تعامل خودانگیختهشان به نخستین گامهای بشر در اندیشهورزی و تفکر در احوال باطن باز میگردد. در روزگار ما هم ادبیات، دغدغهمندِ انعکاس درونمایههای مرتبط با حوزه یقین و اعتقاد و پرسشهای هستیشناسانهای است که بهطور کلی جهانبینی آدمیان را رقم میزنند. جستار حاضر با عنایت به این درونمایه به بررسی تطبیقی دو رمان روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور و ژان باروا از روژه مارتن دوگار میپردازد. طرح سؤالات بنیادین انسان مانند ایمان و دینداری و یا ناباوری و بیاعتقادی و چیستی و چرایی وجود خدا، عشق و زیستن و مردن از درونمایههای مشترک و همبسته این دو اثر است که در قالب یک پیرنگ و شخصیتپردازی متناظر بازگو شدهاند؛ همانگونه که انعکاس اضطراب، تنهایی و بیپناهی قهرمانان دو داستان که به تردید و انکار و سرانجام به ایمانگرایی دوباره ختم میشود، از مضامین مشترک «موقعیت دینی» هر دو داستان است. درواقع این دو رمان با وجود خاستگاههای متفاوت و ورای ارزشهای ادبی بومیشان در طرح مضمون بازگشت به خویشتن و رجعت به ریشههای معناآفرین و روحنواز آدمی در روزگار غلبه ناباوری انکار و تردید بر یقین و ایمان درنهایت توفیق یافتهاند. مقاله حاضر با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد مضمونی در حوزه ادبیات تطبیقی در صدد یافتن پاسخی است برای این پرسش که مضمون مشترک این دو اثر چه تناظرها و همنهشتیهایی در درونمایهها و سایر اجزای این دو رمان واقعگرا مانند پیرنگ و شخصیتپردازیها به وجود آورده است؟
انتشار: 1390/7/3