بررسی کارآیی رویکردهای کمینگی و بهینگی در تبیین مطابقه فعل و فاعل در زبان فارسی

نویسندگان
1 استادیار زبان‌شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2 دانشجوی دکتری زبان‌شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده
در مقاله حاضر به بررسی دستگاه مطابقه فعل لازم و فاعل در زبان فارسی می­پردازیم. داده­های این پژوهش را از برخی مقالات و منابع مکتوب و متون زبان گفتاری گردآوری کرده‌ایم. چارچوب این پژوهش دو نظریه بهینگی و کمینگی است که هر دو در چارچوب مکتب زایشی مطرح شده­اند. در این تحقیق درصددیم موارد استثنای مطابقه در دستور سنتی زبان فارسی را بر‌اساس رویکرد کمینگی که نحو‌محور است و نظریه بهینگی که محدودیت‌بنیاد است نشان دهیم. دلیل انتخاب این دو نظریه این است که مشخص کنیم کدام‌یک موارد استثنای مطابقه را بهتر بیان می­کنند. مطابقه در دستور کمینگی، رابطه بین جستجوگر و هدف بر پایه ارزش­گذاری مشخصه­ها است. مشخصه­ها به دو گونه ذاتی و بافتی­ هستند و مشخصه­های بافتی در بافت­های مختلف، ارزش متفاوت دارند. در نظریه بهینگی تعامل محدودیت­ها بر انتخاب گزینه بهینه مطابقه تأثیر می­گذارد. همه موارد استثنای مطابقه در نظریه کمینگی بر‌اساس رابطه بین جستجوگر و هدف بیان می­شوند؛ در کاربرد محترمانه، با حضور مشخصه [+HON] شمار جمع محسوب می­شود و در فعل­های بی­نهاد، جستجوگر (هسته زمان) با ضمیر بی‌آوای PRO (هدف) مطابقه می­کند. در نظریه بهینگی، گزینه بهینه مطابقه با پیروی از سلسله‌‌مراتب نشانداری جانداری تعیین می­شود. با بررسی داده­های تحقیق به این نتیجه رسیدیم که نظریه کمینگی در تبیین موارد مطابقه فعل با فاعل کارآمدتر از نظریه بهینگی است و می‌تواند مطابقه افعال بی­نهاد را نیز تبیین کند.

کلیدواژه‌ها