مقایسه تلفظ شناسه سوم شخص مفرد در لهجه‌های محاوره‌ای معیار و اصفهانی در چارچوب نظریه بهینگی

نویسنده
استادیار زبان انگلیسی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
چکیده
شناسه سوم شخص مفرد، یعنی /-ad/ در لهجه محاوره‌ای معیار به‌صورت [e] و در لهجه اصفهانی به‌صورت [ed] تلفظ می‌شود. تلفظ معیار نتیجه حذف همخوان /d/ و تبدیل واکه /a/ به [e]است. ولی در لهجه اصفهانی همخوان /d/ حذف نمی‌شود، بلکه فقط واکه /a/ به [e] تبدیل می‌شود. همچنین، در هر دو لهجه محاوره‌ای معیار و اصفهانی اگرآخرین واج فعل واکه /A/ باشد همخوان /d/ حذف نمی‌شود، واکة/a/ نیز به واکه [e] تبدیل نمی‌شود، بلکه حذف می‌شود. در‌نتیجه، شناسه سوم شخص مفرد به صورت [d] تلفظ می‌شود. هدف این مقاله این است که دلایل تلفظ شناسه سوم شخص مفرد به این سه صورت مختلف، در چارچوب نظریۀ بهینگی (Vide. Prince & Smolensky, 1993/ 2004) از طریق دست‌یابی به رتبه‌بندهای در‌برگیرنده از محدودیت‌های مختلف مورد تحلیل و تبیین قرار بگیرد. در این پژوهش پیش از ورود به مباحث نظریه بهینگی استدلال می‌شود که حذف همخوان /d/ زمینه‌چین تبدیل واکه /a/ به [e]در لهجه محاوره‌ای معیار است. همچنین، استدلال می‌شود که اگر‌چه تبدیل واکه /a/ به [e]در هر دو لهجه محاوره‌ای معیار و اصفهانی رخ می‌دهد، دو محدودیت نشانداری مختلف عامل رخداد این فرآیند در هر‌یک از این دو لهجه هستند. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است.

واژگان کلیدی: شناسه سوم شخص مفرد، حذف پایانی، بالا‌رفتگی، لهجه اصفهانی، نظریۀ بهینگی

کلیدواژه‌ها


  • بی‌جن‌خان‌، محمود (1384). واج‌شناسی‌: نظریه بهینگی. تهران‌: سمت.

  • جم، بشیر (1388). نظریه بهینگی و کاربرد آن در تبیینفرآیندهای واجی زبان فارسی. رسالۀ دکتری زبان‌شناسی. تهران: دانشگاه تربیت مدرس.         

  • شقاقی، ویدا (1387). مبانی صرف. تهران: سمت.

  • ·      شیخ سنگ‌تجن، شهین و بی‌جن‌خان‌، محمود (1392). «بررسی ماهیت صوت‌شناختی واکه‌های فارسی در هجاهای CV گفتار اظهاری».دوفصلنامه علمی- پژوهشیزبان‌پژوهی (دانشگاه الزهرا)‌. س 4. ش 8. صص 97-116.

  • کامبوزیا کرد زعفرانلو، عالیه (1385). واج‌شناسی: رویکردهای قاعده‌بنیاد. تهران‌: سمت.



  • Chomsky, N. & M. Halle (1968). The Sound Pattern of English. New York: Harper & Row.

  • Kager, R. (1999). Optimality Theory. Cambridge: Cambridge University Press.

  • Kambuziya K. Z. A.; F. Aghagolzadeh; A. Golfam & B. Jam (2009). "An Optimality-Theoretic Account of Dissimilation in Persian".  Intl. J. Humanities  Vol. 16 (2). Pp. 59-74).

  • MacBride, A. I. (2004), A constraint-based approach to morphology.  Ph.D. Dissertation. University of California.

  • McCarthy, J. & A. Prince (1995). "Faithfulness and reduplicative identity". InJ. Beckman; L. Walsh Dickey & S. Urbanczyk, (eds). University of Massachusetts Occasional Papers in Linguistics 18: Papers in Optimality Theory. (Pp. 249-384). Amherst: GLSA.

  • McCarthy, J. (2002). A Thematic Guide to Optimality Theory. Cambridge: Cambridge    University Press. 

  • Prince, A. & P. Smolensky (1993/ 2004). Optimality Theory: Constraint Interaction in Generative Grammar.Oxford: Blackwell.

  •  Wolf, M. (2009). Mutation and learnability in Optimality Theory. In Anisa  Schardl, Martin Walkow, and Muhammad Abdurrahman (eds.), Proceedings of the Thirty-Eighth Annual Meeting of the North East Linguistic Society. Vol. 2,   Pp. 469-482.


 


 


 


·      کلباسی، ایران (1375). «شناسه سوم شخص مفرد در مصادر فارسی». فصلنامةفرهنگ. س9. ش1. صص 27-35.


·      هادیان، بهرام و بتول علی‌نژاد (1392). «فرآیندهای واجی لهجه اصفهانی و زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی». جستارهای زبانی. د 4. ش (پیاپی 15). صص 219-235.