پیرامون واج‌شناسی فعل در کردی: نگاه بهینگی به تنوع گویشی

نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان‌شناسی همگانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 دانشیار زبان‌شناسی همگانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
بنا بر اصل غنای واژگانی در نظریه بهینگی، محدودیتی بر درون‌داد وجود ندارد و تنوع زبانی در این نظریه به شکل تفاوت در ترتیب بین محدودیت‌ها تعریف می‌شود. این مقاله می‌کوشد با در نظر داشتن این فرضیه که صورت فعلی گویش سورانی در گذر زمان دچار تغییرات کمتری نسبت به صورت‌های فعلی گویش­های اردلانی و کلهری شده است، آن را به‌عنوان صورت اولیه در نظر گرفته و در چارچوب نظریه بهینگی، نمونه­ای از تنوع بین این سه گویش را به شکل تفاوت در ترتیب محدودیت‌ها نشان دهد. بدین منظور، پس از مصاحبه با ده گویشور سورانی، ده گویشور اردلانی و ده گویشور کلهری و به دست آوردن پیکره صوتی، گونه سورانی به‌عنوان درون‌داد برای تابلوهای محدودیتی مختلف در نظر گرفته ‌شد و با توجه به ترتیبی که از محدودیت‌های گویش‌های اردلانی و کلهری به دست آمد، دلیل تنوع موجود مشخص شد. دلیل این تنوع، ترتیب تسلط محدودیت‌های نشانداری بیشتر در کلهری و سپس در اردلانی نسبت به سورانی است.

کلیدواژه‌ها


  • جم، بشیر و احمد ذلقی (1392). «بررسی تبدیل واکه /i/ به [u] در گویش لری سیلاخوری در چارچوب نظریه بهینگی». مجلة پژوهش­های زبانی. س4. ش 2. صص 21-40.

  • فتاحی، مهدی (1390). فرآیندهای صرفی- واجی در کردی کلهری. پایان­نامه کارشناسی ارشد زبان­شناسی همگانی. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.

  • فتاحی، مهدی و عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا (1392). «حرکت تک‌واژ به دلایل صرفی- واجی: بررسی نمونه­ای در کردی کلهری». مجلة پژوهش­های زبانی. س 4. ش 2. صص 121-141.

  • کرد زعفرانلو کامبوزیا، عالیه و همکاران (1392). «مقایسه فرآیندهای واجی همخوان­های گویش لری بالاگریوه با فارسی معیار». مجلة جستارهای زبانی. د 4. ش 1 (پیاپی 13). صص 151-179.

  • هادیان، بهرام و بتول علی­نژاد (1392). «مقایسه فرآیندهای واجی لهجه اصفهانی و زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی». مجلة جستارهای زبانی. د 4. ش 3 (پیاپی 15). صص 219-235.



  • Casali, F. (1997). “ Vowel elision in hiatus contexts: Which vowel goes?’’.Language. Linguistics Society of America.

  • Dombrowski, A. (2012). “Diachronic and areal aspects of macedonian hiatus resolution”.Balkanistica No. 25/ Vol. 2. Pp. 19-32. (=Macedonian Matters: Proceedings from the Seventh Macedonian-North american Conference on Macedonian Studies, ed. by: Victor A. Friedman and Donald L. Dyer.

  • Hassanpour, A. (1989). The Language Factor in National Development: The Standardization of the Kurdish Language. Ph.D. Dissertation. Illinois: University of Illinois at Urbana-Champaign.

  • Izadi, M. (1992). The Kurds: A Concise Handbook. Washington, DC: Crane Russak.

  • Kawahara, Sh. & Y. Hara (2009). “Hiatus Resolution in Hiroshima Japanese’’. Proceedings of 38th Meeting of the North East Linguistic Society. Ameherst: GLSA. Pp 475-486.

  • MacKenzie, D. N. (1962). Kurdish Dialect Studies. Oxford: Oxford University Press.

  • McCarthy, J. J. & A. Prince. (1995). “Faithfulness and reduplicative identity’’. Papers in Optimality Theory. ed. by Jill N. Beckman, Laura Walsh, and Suzanne Urbanczyk. Pp. 249-384. (University of Massachusetts occasional papers in linguistics 18.) Amherst, M.A.: Graduate Lin-guistics Students Association.

  • McCarthy, J. J. (2002). A Thematic Guide to Optimality Theory. Cambridge: Cambridge University Press.

  • McCarthy, J. J. (2008). Doing Optimality Theory: Applying Theory to Data. Oxford: Blackwell Publishing.

  • McCarus, E. N. (1958). A Kurdish Grammar: Descriptive Analysis of The Kurdish of Sulaimaniya. New York: American Council of Learned Societies.

  • Mudzingwa, C. (2010). Shona Morphophonemics: Repair Strategies in Karanga and Zezuru. Unpublished Ph.D. Dissertation. The University of British Columbia: Vancouver.

  • Nebez, J. (1976). Toward a Unified Kurdish Language. West Germany: National :union: of Kurdish Students in Europe.


Uffmann, Ch. (2007). “Intrusive [r] and optimal epenthetic consonants’’. Language Sciences. No. 29. Pp. 451-476.