تناوب‌های گذرایی در فارسی؛ تحقیقی براساس آراءِ بت لوین

نویسنده
دانشیار زبان شناسی، دانشگاه همدان، همدان، ایران
چکیده
به کاربردهای متفاوت یک فعل یا ساخت واحد از حیث ظرفیت آن فعل یا ساخت، تناوب اطلاق می­شود. تناوب­ها به سه شکل واژگانی و صرفی و نحوی در زبان­ها ظاهر می­شوند (Comrie 1992). کاربرد ناگذرای فعل «شکستن» (مانند: مداد شکست) در مقابل کابرد گذرای آن (مانند: علی مداد را شکست) مثالی از یک تناوب واژگانی است؛ کاربرد فعل غیرسببی (علی غذا را خورد) در مقابل ساخت سببی آن (من غذا را به علی خوراندم) مثالی از یک تناوب صرفی است؛ و کاربرد ساخت معلوم (مانند: علی غذا را خورد) در مقابل کاربرد مجهول آن (مانند: غذا خورده شد) مثالی از یک تناوب اشتقاقیِ نحوی است. چنانکه مشاهده می‌شود، در تمام این مثال‌ها، ظرفیت فعل یا ساخت به نحوی تغییر کرده است. ما در این مقاله صرفاً تناوب­های واژگانیِ گذرایی در افعال فارسی را براساس آراءِ بت لوین (Levin 1993) معرفی می­کنیم و متذکر تناوب­های صرفی و نحوی و یا دیگر تناوب­های بت لوین نمی­شویم. به عبارت دیگر فقط آن دسته از تناوب­های گذرایی را بررسی می­کنیم که شکل یا صورت دو گونۀ تناوب یک فعل واحد هستند و هیچ فرایند اشتقاقی یا نحوی باعث افزوده شدن عنصری صرفی یا نحوی به فعل، یا کاسته شدن چنین عنصری از آن نشده است. این تناوب­ها عبارت‌اند از انواع تناوب­هایی که در آن‌ها متمم مستقیم فعل گذرا مساوی است با فاعل فعل ناگذرا، تناوب­های با متمم مستقیم مستتر، تناوب­های گرایشی، و تناوب­های حذف حرف اضافه.

کلیدواژه‌ها


  • دبیرمقدم، محمد (1364). «مجهول در زبان فارس». مجلۀ زبان‌شناسی. س2. ش3. صص 31-48.

  •        راسخ‌مهند، محمد (1387). «ساخت ناگذرا در زبان فارسی». مجلۀ زبان و زبان‌شناسی. ش1. صص 1-20.

  •        صفری، علی وغلامحسین کریمی‌دوستان (1392). «تناوب سببی در زبان فارسی». پژوهش‌های زبان‌شناسی. د4. ش1. بهار و تابستان، صص 75-94.

  •        صفری، علی (1394). «معناشناسی زمینه و تناوب فعل‌های مرکب در زبان فارسی»، جستارهای زبانی. د6. ش1 (پیاپی22). فروردین و اردیبهشت. صص153-172.

  •        طبیب‌زاده، امید (1391). دستور زبان فارسی؛ براساس نظریۀ گروه‌های خودگردان، در چهارچوب دستور وابستگی. تهران: نشر مرکز.

  •        طبیب‌زاده، امید (1393). «تناوب‌های آغازی/سببی و معلوم/مجهول در فارسی». فصلنامۀ تخصصی زبان و ادبیات فارسی ادب‌پژوهی. س8. ش30. زمستان. صص9-29.

  •        طبیب‌زاده، امید (زیرچاپ). «درآمدی بر تناوب‌های موضوعی افعال در واژگان زبان فارسی؛ تحقیقی براساس آراءِ بت لوین». یادنامۀ استاد هرمز میلانیان. تهران: هرمس.

  •        مهرابی، معصومه (1369). «اطلاعات واژگانی افعال متعدی فارسی به هنگام ادراک شنیداری جمله». جستارهای زبانی. د 5. ش 1 (پیاپی 17). اردیبهشت. صص 271-295.



  •        Burzio, L. (1986). Italian Syntax: A Government-Binding Approach. Reidel: Dordrecht.

  •           Comrie, B. (1992). Language Universal and Linguistic Typology: Syntax and Morphology. 2nd Edition. England: Blackwell.

  •           Dixon, R. M. W. (1991). A New Approach to English Grammar, On Semantic Principles. Oxford: Oxfoed University Press,

  •           Fellbaum, C. & J. Kegl (1989). “Taxonomic structures and cross-category linking in the lexicon”. ESCOL. 89. Pp. 93-104.

  •           Fillmore, Ch. (1970). “The grammar of hitting and breaking,” In R. Jacobs & P. Rosenbaum (Eds.). Readings in English Transformational Grammar .Pp.120-133. Waltham, M.A.: Ginn.

  •           Fillmore, Ch. (1977). “The Case for case reopened”. In P. Cole & J. M. Sadock (Eds.). Syntax and Semantics .Pp. 59-81. Amsterdam: North Holland.

  •           Fillmore, Ch. (1968). “The case for case”. In E. Bach & R. T. Harms (Eds.). Universals in Linguistics Theory .Pp. 1-88. New York: Holt, Rinehart & Winston.

  •           Grimshaw, J. (1987). “Unaccusatives: An overview”. NELS 17. Pp. 244-259.

  •           Hale, K. L & S. J. Keyser (1987). “A view from the middle”. Lexicon Project Working Papers 10. Center for Cognitive Science. Cambridge MA: MIT.

  •           Hale, K. L. & S. J. Keyser (1992). “The syntactic character of thematic structure”. In I. M. Roca (Ed.). ThematicStructure: Its Role in Grammar .Pp. 107-143. Berlin: Foris.

  •           Levin, B. & M. Rappaport Hovav (1991). “Wiping the state clean: A lexical semantic exploration”. Cognition 41. Pp. 123-151.

  •           Levin, B. (1993). English Verb Classes and Alternations: A Preliminary Investigation, Chicago: University of Chicago Press.

  •           Perlmutter, D. M. (1987). “Impersonal passives and the unaccusative hypothesis”. BLS 4. Pp. 157-189.

  •           Rizzi, L. (1986). “Null objects in italian and the theory of pro”. Linguistic Inquiry 17. Pp. 501-557.