بررسی افعال وجهی در هورامی

نویسندگان
1 دانشیار زبان‌شناسی، دانشگاه بوعلی‌سینا، همدان، ایران
2 دانشجوی دکتری زبان‌شناسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
چکیده
مقاله حاضر به بررسی نظام وجهیّت در هورامی و افعال وجهی به‌کار‌رفته در این زبان می‌پردازد. پس از آشنایی مختصر با ویژگی‌های مقوله دستوری- معنایی «وجهیّت» و طبقه‌بندی نظام‌های وجهی بر‌ مبنای آرای پالمر (1999 & 2001)، ویژ‌گی‌های هر‌یک از افعال وجهی «باید/mašjo »، «شدن/ bijej» و فعل «tāwāj» مورد بررسی قرار می‌گیرد. از میان افعال وجهی موجود، تنها فعل «بایستن/ mašjo » می‌تواند برای نشان‌دادن مرتبه الزام از وجهیّت معرفتی (وجهیّت استقرایی) و وجهیّت تکلیفی مورد استفاده قرار گیرد و در مقابل افعال «bijej» و فعل «tāwāj» تنها بیانگر مرتبه امکان از وجهیّت‌های معرفتی (وجهیّت حدسی) و تکلیفی هستند. فعل «bijej» می‌تواند در برخی موارد برای بیان مرتبه الزام از وجهیّت تکلیفی نیز به کار رود با این توضیح که به نسبت فعل «بایستن/ mašjo» اجبار کم‌تری را متوجه کنش‌گر می‌کند. فعل «tāwāj» می‌تواند برای نشان‌دادن وجهیّت پویا نیز به کار رود. فعل «mašjā » تنها فعلی است که برای اراده معنای وجهیّت تکلیفی در گذشته مورد استفاده قرار می‌گیرد. هیچ‌یک از افعال وجهی مورد بحث در هورامی توانایی نشان‌دادن وجهیّت گواه‌نمایی را ندارند.

کلیدواژه‌ها


  • اخلاقی، فریار (1386). «بایستن، شدن و توانستن: سه فعل وجهی در فارسی امروز». مجله دستور. ش3. صص82-132.

  • ارانسکی، ای ام (1358). مقدمه فقه اللغه ایرانی. ترجمه کریم کشاورز. تهران: پیام.

  • ایلخانی‌پور، نگین (1391). نگرشی معنایی- نحوی به وجهیّت در فارسی. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه تهران.

  • رحیمیان، جلال و محمد عموزاده (1392). «‌افعال وجهی در زبان فارسی و بیان وجهیّت». مجلة پژوهش‌های زبانی. د 4. ش 1. صص 21- 40.

  • طبیب‌زاده، امید (1391). دستور زبان فارسی براساس نظریه گروه‌های خودگردان در دستور وابستگی. تهران: مرکز.

  • عموزاده، محمد و حدائق رضایی (1389). «‌ابعاد معناشناسی «باید» در زبان فارسی». مجله پژوهش‌های زبانی. ش 1. صص 57-78.

  • کریمی‌دوستان، غلامحسین و نگین ایلخانی‌پور (1391). «‌نظام وجهیّت در زبان فارسی». مجله زبان‌پژوهشی. ش 4. صص 77-98.

  • مرادی، روناک (1391). وجه‌نمایی و وجه در کردی سورانی: رویکردی نحوی و معنایی. رساله دکتری. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.

  • نقشبندی، زانیار (1390). ساخت‌های کنایی در گویش هورامی. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. سنندج: دانشگاه کردستان.

  • نقشبندی، شهرام (1375). نظام آوایی گویش هورامی (گونه شهر پاوه) از دیدگاه واج‌شناسی زایشی و واج‌شناسی جزء مستقل. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.

  • همایون‌فر، مژگان (1392). «بررسی روند دستوری‌شدگی فعل‌های وجهی زبان فارسی براساس پارامترهای لمان». مجلة دستور. ش 9. صص 50-73.

    • Aikhenvald, A. Y. (2004). Evidentiality. New York: Oxford university Press.

    • Bally, Ch. (1965). Linguistique Generale et Linguistique Francaise. Bern: Francke.

    • Bybee, J.; R. Perkins & W. Pagiluca .(1994). The Evolution of Grammar: Tense, Aspect and Modality in the Languages of the world. London: University of Chicago Press.

    • Chung, S. & A. Timberlake. (1985). Tense, Aspect and Mood. In Language Typology and Syntactic Description. T. Shopen (ed.). Cambridge: Cambridge University Press.

    • Fillmore, Ch. (1968). The Case for Case. In universals in Linguistic Theory, E. Bach and R.T. Harms (ed.). New York: Holt, Rinehartand Winston.

    • Haig, G. (2004). Alignment in Kurdish: A Diachronic Perspective. Unpublished Habilitationsschrift: philosophische fakultat der Albrechts-Universitat zu Kiel.

    • Jespersen, O. (1992). The Philosophy of Grammar. Chicago: University of Chicago Press.

    • Kiefer, F. (1987). On Defining Modality. Folia Linguistic. 21/1. Pp. 67-94.

    • Kratzer, A. (1981). “The notional category of modality”. In Worlds, Words, and Contexts: New Approaches in World Semantics. H.J. Eikmeyer and H. Rieser (ed.). Berlin: de Gruyter.

    • Kratzer, A..(1991). Modality. In Semantics: An International Handbook of Contemporary Research. A.von Stechow, and D. Wunderlich (ed.). Pp. 639-650. Berlin: de Gruyter.

    • Lazard, G .(2001). “On the grammaticalization of evidentiality”. Journal of Pragmatics. 33. pp. 359-367.

    • Lehman, Ch. (2002). Thoughts on Grammaticalization. A Programmatic Sketch; second revised edition. Arbeitspapiere des seminars fur sprachwissenschaft der universitat Erfurt 9.

    • Lyons, J. (1977). Semantics. Cambridge: Cambridge University Press.

    • Mahmudweyssi, P. & G. Haig .(2009). The typology of Modality in Some West Iranian Languages. In From Daena to Din Religion, Kultur and Sparche in der iranischen Welt Festschrift fur Philip Kreyenbroek, H. von Christine Allison, A. Joisten-Pruschke and A. Wendtland (ed.). Wiesbaden: Harrassowitz Verlag.

    • MacKenzie, D. N. (1981). Kurdish Dialect Studies I. Oxford: Oxford University Press.

    • Narrog, H. (2005). On defining modality again. Language Sciences. Vol. 27. Pp. 165-162.

    • Palmer, F. (1999). Mood and Modality: Basic Principles. In Concise Encyclopedia of Grammatical Categories, K. Brown and J. Miller (ed.). Oxford: Elsevier Science Ltd.

    • Palmer, F. (2001). Mood and Modality (2th edition). Cambridge: Cambridge University Press.

    • Taleghani, A. (2008). Modality, Aspect and Negation In Persian. Amsterdam: John Benjamins B.V.

    • Tavangar, M. & M. Amouzadeh. (2009). “Subjective modality and tense In Persian”. Language Sciences. Vol. 31. Pp. 853-873.

    • Portner, P (2009). Modality. Oxford: Oxford University Press.

    • Van der Auwera, J. & V. A. Plungian (1998). “Modality's semantic map”. Linguistic Typology. Vol. 2. Pp. 79-124.




Von Fintel, K. (2006). Modality and Language. In Encyclopedia of Philosophy (2th edition), D.M. Borchert (ed.). Detroit: MacMillan Reference USA.