1
استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فرانسه دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده
از دههی هشتاد میلادی، نشانه-معناشناسی با در پیش گرفتنِ رویکردی پدیدارشناختی و با تأثر از نسل جدیدی از اندیشهها، از نظام کلاسیک که تا پیش از آن مطرح بود، فاصله گرفت. این رویکرد جدید امروزه نشانه-معناشناسی هستی محور خوانده میشود و بر اساس آن، خوانش دیگر نه یک رمزگشایی ساده، بلکه حرکتی به سمت درک و خلقِ دوبارهی معنا به مثابهی بعدِ حس شدهی هستی است. در رمان بوف کور نیز شاهد ظهور چنین تفکر نشانه-معناشناختی در بطن گفتمان هستیم. بدین معنا که دریافت شخصیت اصلی از خود و جهان پیرامونش و دیگری نه یک برداشت ساده و کلیشه ای بلکه بر پایهی حضور حسی- ادراکی و پویاست که در تعامل با پدیدهها شکل می گیرد. از این روی در پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریات لاندوفسکی که با الهام از تفکر زیباییشناختی گرماس ، مبحث نشانه معناشناسی هستیمحور و تجربه زیسته را در ابعاد وسیعتری مطرح میکند سعی داریم کارکردهای گفتمانی حضور سوژهی بودشی و نوع ارتباط وی با خود و دیگری را به چالش بکشیم و در نهایت ببینیم تعامل با این "دیگری" چگونه و بر چه اساسی، باعث ایجاد نظامهای جدید گفتمانی همچون نظام خلسه و استعلایی میشود و سوژه در جریان این تحول هستیشناسانه به چگونه درکی از خود و جهان پیرامونش دست مییابد.
· شعیری، حمیدرضا (1391). «تحلیل نشانه- معناشناختی خلسه در گفتمان ادبی».پژوهشهای ادبی. د9. ش36 و 37. صص129-146.
· شعیری، حمیدرضا و سمیه کریمینژاد (1391). «تحلیل نظام بودشی گفتمان: بررسی موردی داستان داش آکل صادق هدایت».مطالعات زبان و ترجمه. ش3. صص23-43.
· شعیری، حمیدرضا و ابراهیم کنعانی (1393). «نشانه- معناشناسی هستیمحور: از برهمکنش تا استعلا براساس گفتمان رومیان و چینیان مولانا».جستارهای زبانی. د6. ش2. صص173-195.
Greimas, A. J. (1987). De l'Imperfection. Périgueux : Fanlac.
Landowski, E. (2006). “L’épreuve de l’autre”. Sign Systems Studies. No. °34/2. pp. 317-338.
Landowski, E. (2004). Passions sans nom. Première édition. Paris : PUF.