جهت میانه در زبان فارسی: رویکردی کمینه‌گرا

نوع مقاله : مقالات علمی پژوهشی

نویسندگان
1 استاد گروه زبان‌شناسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
2 دانشجوی دکتری زبان‌شناسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
چکیده
پژوهش حاضر با موضوع «جهت میانه در زبان فارسی» با به‌کارگیری آرای موجود در رویکرد کمینه‌گرای بوورز (2010, 2018) شکل گرفته ‌است. این رویکرد از تازه‌ترین تعدیل‌های شکل‌گرفته در چارچوب برنامه کمینه‌گراست که در آن کاستی‌های موجود در نظریات پیشین ازمیان رفته است و مهم‌ترین دستاورد آن ارائه ترتیب جهانی ادغام است؛ ترتیبی که از منظر بوورز با کمک آن می‌توان فرایند ادغام نحوی در زبان‌های گوناگون را سامان‌دهی کرد. پیش‌تر بوورز (2002) در چارچوب برنامه کمینه‌گرا تحلیل ساخت‌های متعدی معلوم، میانه و مجهول را با استفاده از دو مقوله «اِسناد» و «گذرایی» ممکن می‌دانست. با حذف گره گذرایی از تحلیل‌های متأخر وی و نیز جایگزین شدن مقوله نقشی «جهت»، ویژگی‌های هسته این گروه عامل تمایز چنین ساخت‌هایی است. پژوهش حاضر ضمن پذیرش کارآمدی رویکرد بوورز، به مقایسه «جهت میانه» در زبان فارسی و ساخت‌های تک‌موضوعی نامفعولی و ناکُنایی پرداخته است. در این مقاله با استناد به بررسی‌های نحوی صورت‌گرفته بر روی داده‌های مستخرج از «پایگاه اینترنتی دادگان: پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی» نشان خواهیم داد که نه‌تنها در زبان فارسی امروز جهت فعل «میانه» کاربرد دارد، بلکه ترتیب جهانی مطرح‌شده توسط بوورز در فرایند ادغام ساخت‌های نحوی موسوم به «ترتیب جهانی ادغام» در زبان فارسی نیز رعایت می‌شود. مطابق با چنین ترتیبی جایگاه ادغام موضوع فعل با نقش معنایی کنش‌گر پایین‌ترین جایگاه در نمودارهای درختی خواهد بود و سایر موضوع‌های فعل پس از گروه کنش‌گر و با ترتیب ویژه‌ای ادغام می‌شوند. تحلیل شیوه ادغام موضوع‌های فعل در قالب گِره‌های نحوی و نیز بازنمایی شیوه ادغام نحوی سه ساخت تک‌موضوعی میانه، نامفعولی و ناکنایی در زبان فارسی دستاوردهای این پژوهش در چارچوب برنامه کمینه‌گراست.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


ارشدی، فاطمه. (1391). بررسی جهت میانه در فارسی بر اساس چارچوب نقش‌گرایانۀ گیون. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد. شیراز: دانشگاه شیراز
جباری، محمد جعفر. (1382). «تفاوت مجهول در زبان فارسی و انگلیسی». زبان‌شناسی. شمارة 35: 78-94
حق‌بین، فریده. (1382). بررسی صوری، نقشی و شناختی تعدّی در زبان فارسی. رسالۀ دکتری. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
دبیرمقدم، محمد. (1395). زبان‌شناسی نظری، پیدایش و تکوین دستور زایشی: ویراست سوم. تهران: سمت.
دبیرمقدم، محمد و اعظم شاهسواری. (1395). «گذرایی در زبان فارسی بر مبنای برنامة کمینه‌گرا». زبان فارسی و گویش‌های ایرانی. سال اول، دورة اول، شمارة 1: 133-149.
راسخ‌مهند، محمد. (1386). «ساخت ناگذرا در فارسی». زبان و زبان‌شناسی. دورۀ سوم، شمارۀ 5: 1-20.
• Ackema, P & M, Schoorlemmer. (2003). Middles. In Martin Everaert & Henk van Riemsdijk (Eds), The Blackwell Companion to Syntax. Vol. ІІІ. Malden: Blackwell.
• Bowers, J. (1993). The Syntax of Predication. Linguistic Inquiry. 24, 591-652.
• Bowers, J. (2001). Predication. In M. Baltin and C. Collins (Eds.) The Handbook of Contemporary Syntactic Theory. Pp. 299-333, Blackwell Publishers Inc.
• Bowers, J. (2002). Transitivity. Linguistic Inquiry. 33, 183-224.
• Bowers, J. (2010). Arguments as Relations. London: The MIT Press.
• Bowers, J. (2018). Deriving Syntactic Relations. Cambridge: Cambridge University Press.
• Fagan, S. (1992). The Syntax and Semantics of Middle Construction. Cambridge: Cambridge University Press.
• Keyser, S.J & T, Roeper. (1984). On the Middle and Ergative Construction in English. Linguistic Inquiry.15: 381-416.
• Larson, R. (1988). On the Double Object Construction. Linguistic Inquiry. 19: 91-335.
• Lekakou, M. (2005). In the Middle, Somewhat Elevated. The Semantics of Middles and its Crosslinguistic Realization, Ph.D. dissertation. University College London.
• Marelj, M. (2004). Middles and Argument Structure across Languages. Utrecht: LOT.
• Roberts, Ian. (1986). The Representation of Implicit and Dethematized Subjects. Dordrecht: Foris.
• Steinbach, M. (2002). The Middle Voice. Amsterdam: John Benjamins.