1- دانشیار زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران. ، farsian@um.ac.ir
2- کارشناس ارشد زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران.
چکیده: (9806 مشاهده)
زبان مجموعهای منسجم و نظامیافته از علائم است که برای انتقال افکار و احساسات انسانها استفاده میشود. متن ادبی از بهترین بسترها برای انتقال هیجانات نویسندگان است. داستان هورلا، اثر گی دو موپاسان، که برگرفته از تجربۀ زیستۀ او نسبت به بحران هویت خویش است، بهترین مصداق این موضوع است. در این اثر، نویسنده با استفادۀ چندبارۀ واژگان «هورلا» و «نتوانستن»، هیجان خواننده را نسبت به این واژگان و بحران ازخودبیگانگی راوی برمیانگیزد. از دیدگاه روانشناسان زبان، این هیجان خواننده، از کنش و واکنش ذهن و زبان او ناشی میشود. در این پژوهش سعی شده است تا از منظر روانشناسی زبان در پرتوی الگوی هَیَجامَد و با درنظر گرفتن مؤلفههای سه گانۀ هَیَجامَد (بسامد، حس و هیجان) به مفهوم ازخودبیگانگی در این داستان از طریق هَیَجامَدافزایی واژگان «هورلا» و «نتوانستن» پرداخته شود. این هَیَجامَدافزایی با افزایش بسامد واژگان یادشده که به نوعی نمایانگر عدم آزادی اگزیستانسیال و ازخودبیگانگی راوی است و همچنین با درگیر کردن بیشتر حواس خواننده از طریق توصیف تجربیات حسی راوی از هورلا (بهمنزلۀ دیگری)، باعث هیجان ترس در خواننده میشود و هَیَجامَد درونی نویسنده نسبت به مفهوم ازخودبیگانگی به خواننده القا میشود.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
روان شناسی زبان انتشار: 1398/3/25