1- استادیار گروه الهیات، دانشگاه یاسوج. یاسوج. ایران ، s.gholami@yu.ac.ir
2- دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده: (2552 مشاهده)
نظام معنایی و تعاملی اریک لاندوفسکی براساس چهار الگوی «برنامهمداری»، «مجابسازی»، «تصادف» و «تطبیق» بنا شده است که به ترتیب براساس اصول «قاعدهمندی»، «نیتمندی»، «شانس» و «امر احساسی» تعریف شده است، طبیعتاً امکان پیادهسازی این الگو در حوزههای معرفتی و دینی وجود دارد که در آنها با پراتیکهای تعاملی سوژهها قابل انطباق است و بر این اساس میتوان تنوع و تفاوت پراتیکهای شخصیتی دینی با این الگو مورد خوانش قرار داد، از گفتمانهایی که در قرآن کریم وجود دارد، گفتگوها و پراتیکهای تعاملی حضرت یوسف با دیگر اشخاص سوره است، این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با با تکیه بر چارچوب نظری اریک لاندوفسکی، گفتوگوها و پراتیکهای تعاملی داستان یوسف را مورد بررسی قرار داده و ارتباط میان این الگو و شخصیتهای سورۀ یوسف را تبیین کرده است، دستاورد کلی پژوهش نشان میدهد که سوژهها و پراتیکهای تعاملی براساس چهار نظام معنایی به صورت بیناتعریفی از یکدیگر تشخیص داده میشوند و هر کدام از شخصیتهای داستان براساس یکی از چهار نظام معنایی قابل انطباق و رهگیری است؛ ازجمله: پراتیکهای تعاملی حضرت یوسف(ع) است که براساس نوع بینش و ایدئولوژی که به مبدأ و مقصد هستی دارد، در چارچوب نظام معنایی برنامهمدار قرار میگیرد و دیگر شخصیتها نیز براساس نوع بینش و اهدافی که دنبال میکنند در یک یا دو نوع از این نظام معنایی قابل بحث و انطباقاند،
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
کاربردشناسی زبان انتشار: 1401/3/10