دانشیار گروه زبانشناسی و زبانهای خارجی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران ، hosseiniamasum@pnu.ac.ir
چکیده: (4445 مشاهده)
شناسایی سازه، به عنوان یک واحد مستقل نحوی و معنایی که شالوده اصلی جملههای زبان است، هم به منظور اجتناب از ابهام و هم از لحاظ درک و تحلیل صحیح فرایندهای نحوی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بدین منظور آزمونهایی در نحو معرفی شدهاند که زبانشناس را در امر شناسایی مرز بین سازهها یاری میکنند. در تحقیق حاضر، در چارچوب برنامه کمینهگرا هشت آزمون مهم همپایگی، حذف، پرسشسازی، پارهجمله، جایگزینی، اسنادیسازی، شبه اسنادیسازی و مبتداسازی را که دارای بیشترین بسامد بودند، بر روی هفت سازه منتخب و مهم جمله یعنی گروه فعلی، گروه حرف تعیین، گروه حرف اضافهای، گروه صفتی، گروه قیدی، گروه متممنما و گروه زمان در زبان فارسی بهکار بردیم. از مقایسهی نتایج آزمونهای یادشده به این نتیجه رسیدیم که آزمونهای شبهاسنادیسازی و مبتداسازی در زبان فارسی کارایی کمتری دارند و قادر به شناسایی سازههای کمتری هستند؛ بهعلاوه در زبان فارسی نمیتوان از همپایگی زنجیره مشترک بهعنوان آزمونی مجزا بهره برد. از مجموع مباحث تحقیق نیز دریافتیم که با توجه به وجود مثالهای نقض و استثنائات فراوان، نمیتوان آزمونهای فوق را ابزاری مطلق برای شناسایی سازهها در نظر گرفت.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
دستور زبان انتشار: 1400/6/11