1- دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه اصفهان، گروه زبانشناسی، دانشگاه اصفهان، ایران
2- استاد زبانشناسی، دانشگاه اصفهان، گروه زبانشناسی، دانشگاه اصفهان، ایران. ، amouzadeh@fgn.ui.ac.ir
3- دانشیار زبانشناسی، دانشگاه اصفهان، گروه زبانشناسی، دانشگاه اصفهان، ایران
چکیده: (4276 مشاهده)
پژوهش حاضر تحقیقی بنیادی و توصیفی است که دادههای آن عمدتاً برگرفته از گفتار محاورهای محیط در طول یک دورۀ سهماه بوده است. پس از ضبط و آوانویسی دادهها، پیکرهای مشتمل بر حدود سی و پنج جملۀ شرطی زبان فارسی با روش نمونهگیری کنترلشده انتخاب شد و سپس بر اساس رویکردهای شناختی ـ کاربردشناختی، در سه بخش عمده تحلیل و نتایج حاصل شد. در بخش نخست مطالعه، ضمن معرفی چارچوب نظری، سویتسر (1990) دربارۀ وجود روابط سهگانۀ محتوایی، معرفتی و کارگفتی در جملههای شرطی، کارایی این چارچوب در تحلیل جملههای شرطی زبان فارسی را میسنجد. در بخش دوم، انواع خوانشهای برگرفته از حرف شرط «اگر» که مشتمل بر خوانش شرط لازم و کافی، خوانش بیانگر مبتدا و خوانش امتیازی بودند معرفی و تبیین میشود. بخش سوم که بر نقش مفاهیم ذهنیت (Langacker, 1990, 1999) و بیناذهنیت (Traugott & Dasher, 2005) در کاربرد جملههای شرطی تمرکز دارد، نشان میدهد که مفاهیم مذکور چارچوب قابل قبولی را برای فهم بهتر ماهیت فرضانگاری در ساختهای شرطی ارائه میدهد. درمجموع، علاوه بر تحلیل جملههای شرطی از یک دیدگاه شناختی جدید، آنچه این کاوش را از بررسیهای پیشین متمایز میسازد، بررسی ماهیت جملههای شرطی سرخود است که در مطالعات محققان زبان فارسی عمدتاً مغفول مانده است. در این زمینه نگارندگان با بهرهگیری از چارچوب جدید دستور کلام (Kaltenböck, Heine & Kuteva, 2011; Heine, Kaltenböck & Kuteva, 2016) نشان میدهند که چنین بندهایی برگرفته از جملههای شرطی کامل و با فرایند عضوگیری ساخته شده است که انگیزۀ این فرایند بیشتر برجستهسازی عناصر موقعیت کلام چون ذهنیت و بیناذهنیت است.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبانشناسی انتشار: 1398/11/10