استادیار گروه فرهنگنویسی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران، ایران. ، nheidarpour@apll.ir
چکیده: (14768 مشاهده)
«تمیز» اصطلاحی است که در نحو عربی و فارسی کاربرد دارد. این اصطلاح در دستورهای قدیمترِ فارسی معادل همان تمیز عربی است، اما بهتدریج بیشتر برای متمم مفعول بهکار رفته است، یعنی نقشی که ابهام را از مفعولِ فعلهایی مانند دانستن، نامیدن، پنداشتن و... میزداید. امروز در دستور فارسی بیشتر از «تمیز» همین معنا اراده میشود. این گفتار نخست درپی آن است تا مشخص کند تمیز از کِی و از سوی چه کسی مصطلح شده است و این مفهوم چه معادلهای دیگری دارد. دوم آنکه توصیفی از تمیز و فعل و مفعولِ مرتبط با آن بهدست دهد. در راستای هدف نخست کتب دستور زبان فارسی (مطابق نظمی تاریخی) مطالعه و برای تحقق هدف دوم از بررسیای پیکرهبنیاد بهره برده شد که برخی از نتایج بهدستآمده از آن چنین است: از میان این افعال فارسی فعل «دانستن» و سپس افعال دیدن، نامیدن، شمردن (شماردن) و گفتن، بیش از افعال دیگر با تمیز بهکار رفته است. بیشترِ این افعال در ساختهای ظرفیتی متفاوتی ظاهر میشوند، اما برخی از آنها تنها یک ساخت دارند و آن «فاعل، مفعول، تمیز» است، مانندِ نامیدن و محسوب کردن. تمیز عمدتاً در قالب گروه اسمی و سپس گروه صفتی و گروه حرف اضافهای و بهندرت بهشکل بند و ضمیر ظاهر میشود. نزدیک به تمام تمیزها با مفعول مستقیم و معدودی از آنها با مفعول حرف اضافهای میآیند. حضور مفعول در جمله به هر شکلی لازم است. به همین دلیل، شکل مجهول این افعال تمیز را از دست میدهند؛ به جز افعالی مانند یاد شدن، گفته شدن و اطلاق شدن که در حالت مجهول نیز مفعول حرف اضافهای دارند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان فارسی انتشار: 1400/2/7