1- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینا همدان، همدان، ایران.
2- دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینا همدان، همدان، ایران ، s.abdi@basu.ac.ir
چکیده: (3248 مشاهده)
زبانشناسان شناختی منکر خلاقیت استعاری شاعران و نویسندگان نیستند. براساس نظریۀ «شعرشناسی شناختی» لیکاف و ترنر (1989) شاعران و نویسندگان در آثارشان اغلب از همان استعارههای مفهومی معمولی در زبان عادی و روزمره استفاده میکنند و خلاقیت شاعرانه نتیجۀ بهکارگیری و تغییر استادانۀ همین استعارههای مفهومی روزمره در اثر بهرهگیری از چهار ابزار مفهومی: گسترش، پیچیدهسازی، پرسش و ترکیب است. هدف اصلی از این پژوهش معرفی این شگردها و بررسی قابلیت کاربرد آنها در تحلیل شناختی پارهای از استعارههای نو در دو مجموعه از داستانهای کوتاه زکریا تامر (1931) نویسندۀ مشهور و معاصر سوری است. تحلیل دادهها نشان میدهد تامر در داستانهایش از همان استعارههای مفهومی روزمره استفاده کرده است. بنابراین، خلاقیت این نویسنده میتواند نتیجۀ بهره گرفتن از ابزارهای نامبرده در کاربرد استادانۀ استعارههای معمولی باشد. برپایۀ تحلیل دادهها، تامر در آفرینش استعارههای بررسیشده، بیشتر از ابزار ترکیب و کمتر از ابزار پرسش بهره برده و از ابزارهای گسترش و پیچیدهسازی بهطور متوسط استفاده کرده است. نتایج بهدستآمده همچنین نشان میدهد تامر با بهرهگیری هوشمندانه از استعاره علاوه بر ایجاد ظرافت و زیبایی در بیان، مفاهیم و پیام داستانهایش را به خواننده انتقال میدهد.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1403/10/10